قصه های دلنشین بچه ها (داستان های قابوس نامه)
قصه های دلنشین بچه ها (داستان های مرزبان نامه)
قصه های دلنشین بچه ها (داستان های کلیله و دمنه)
قصه های کهن ایرانی (قصه های کلیله و دمنه)
داستان های مثنوی معنوی (کلاغ و هد هد)
داستان های هزار و یک شب (حکایت ابوقیر و ابوصیر)
داستان های هزار و یک شب (حکایت پادشاه عابد)
داستان های هزار و یک شب (حکایت تاجر خسیس و نان)
داستان های هزار و یک شب (حکایت اردشیر و حیات النفوس)
داستان های پریان (دستفروش هندی)
قصه های پند آموز کلیله و دمنه
دنیای قصه های شیرین پدر بزرگ 2
دنیای قصه های شیرین پدر بزرگ 1
دنیای قصه های شیرین مادربزرگ 2
دنیای قصه های شیرین مادربزرگ 1
داستان های مورد علاقه من (دختر شیر فروش و سایر داستان ها)
داستان های مورد علاقه من (کلاغ تشنه و سایر داستان ها)
داستان های مورد علاقه من (غازی که تخم طلا می گذاشت و سایر داستان ها)
داستان های مورد علاقه من (غازی که تخم طلا می گذاشت و سایر داستان ها) اثر بهزاد قلانی از انتشارات غنچه
تمامی کودکان از خواندن قصههایی جذاب و هیجانانگیز لذت خواهند برد. از طرفی دیگر، برای آن دسته از کودکانی که هنوز به مدرسه نمیروند یا سواد کافی ندارند، قصه خواندن میتواند سبب رشد و تقویت خلاقیت آنان شود.داستان های مورد علاقه من (چوپان دروغگو و سایر داستان ها)
داستان های مورد علاقه من (ملخ و مورچه ها و سایر داستان ها)
داستان های مورد علاقه من (خرگوش صحرایی و لاکپشت و سایر داستان ها)
داستان های مورد علاقه من (خرگوش صحرایی و لاکپشت و سایر داستان ها) اثر بهزاد قلانی از انتشارات غنچه
تمامی کودکان از خواندن قصههایی جذاب و هیجانانگیز لذت خواهند برد. از طرفی دیگر، برای آن دسته از کودکانی که هنوز به مدرسه نمیروند یا سواد کافی ندارند، قصه خواندن میتواند سبب رشد و تقویت خلاقیت آنان شود.قصه های کهن ایرانی (لیلی و مجنون)
کتاب قصه های کهن ایرانی (لیلی و مجنون) اثر طیبه احمدی جاوید ناشر آستان مهر
لیلی و مجنون نام مجموعه شعری از نظامی گنجوی، شاعر ایرانی است. این مجموعه سومین مثنوی از مجموعه مثنویهایی است که به خمسه نظامی معروفند. بیشتر محققان اعتقاد دارند که بن مایههای پراکنده این داستان برگرفته از اشعار و افسانههای فولکلور در زبان عربی است که نظامی ایرانی سازی کردهاست.
قصه های کهن ایرانی (خسرو و شیرین)
کتاب قصه های کهن ایرانی (خسرو و شیرین) اثر طیبه احمدی جاوید ناشر آستان مهر
این داستان با پادشاهی هرمز آغاز می شود. بعد از اینکه انوشیروان به دیار باقی شتافت، پسرش هرمز بر تخت پادشاهی نشست و او که راه و رسم پادشاهی را از پدرش آموخته بود، قدم در راه پدرش نهاد و همواره به مردم نیکی می کرد.اما همیشه نگران بود که به خاطر نداشتن پسر، نامی از او باقی نماند و نتواند پادشاهی را به جانشینی از خون خودش را بسپارد.پس به اصرار از پروردگار پسری می خواست و به خاطر آن تا می توانست نذر و قربانی می داد و به کارهای نیکو می پرداخت تا شاید خداوند نیز او را اجابت کند. تا اینکه سرانجام فرزندی به او عطا شد که پادشاه آینده ایران زمین بود.
هرمز که به تنها خواسته اش دست یافته بود از خداوند بسیار سپاسگزاری کرد و نام پسرش را خسرو پرویز نهاد.
قصه های کهن ایرانی (شاهنامه1)
کتاب قصه های کهن ایرانی (شاهنامه1) اثر طیبه احمدی جاوید ناشر آستان مهر
در روزگاران دیرین پادشاهی به نام ضحاک بر ایران و توران حکمرانی می کرد. ضحاک پادشاه ستمگری بود که هزار سال حکومت کرد.
در این دوره ی هزار ساله آیین و رسم فرزانگان تباه شد و بد سیرتی جای آن را گرفت. ارزش هنر نزد همه از بین رفته بود و مردم به جادوگری گرویده بودند. راستگویی تبدیل به بدی و دروغ مبدل به نیکی شده بود.همه جا را بدی فرا گرفته بود و از نیکی تنها نهانی سخن به میان می آمد. دو بانوی پاک سرشت را که از خواهران پادشاه پیشین بودند، به دربار ضحاک آوردند و در آنجا به آنها جادوگری آموختند. آری، روش ضحاک ستمگر اینگونه بود. او کاری جز قتل و غارت و جادوگری نمی دانست. بر روی شانه های ضحاک دو اژدها وجود داشت که خوراک آنها مغز سر انسان بود. به همین دلیل هر روز دو تن از جوانان شهر را سر می بریدند و و مغزشان را غذای آن دو اژدها می کردند.
قصه های کهن ایرانی (شاهنامه2)
کتاب قصه های کهن ایرانی (شاهنامه2) اثر طیبه احمدی جاوید ناشر آستان مهر
در روزگاران دیرین پادشاهی به نام ضحاک بر ایران و توران حکمرانی می کرد. ضحاک پادشاه ستمگری بود که هزار سال حکومت کرد.
در این دوره ی هزار ساله آیین و رسم فرزانگان تباه شد و بد سیرتی جای آن را گرفت. ارزش هنر نزد همه از بین رفته بود و مردم به جادوگری گرویده بودند. راستگویی تبدیل به بدی و دروغ مبدل به نیکی شده بود.همه جا را بدی فرا گرفته بود و از نیکی تنها نهانی سخن به میان می آمد. دو بانوی پاک سرشت را که از خواهران پادشاه پیشین بودند، به دربار ضحاک آوردند و در آنجا به آنها جادوگری آموختند. آری، روش ضحاک ستمگر اینگونه بود. او کاری جز قتل و غارت و جادوگری نمی دانست. بر روی شانه های ضحاک دو اژدها وجود داشت که خوراک آنها مغز سر انسان بود. به همین دلیل هر روز دو تن از جوانان شهر را سر می بریدند و و مغزشان را غذای آن دو اژدها می کردند.