بگذار لبخندت را ببینم
75,000 تومان
کتاب بگذار لبخندت را ببینم اثر لوسیا برلین مترجم مرضیه ناصرخانی انتشارات آزرمیدخت .
این کتاب مجموعه ای از داستان های کوتاه نوشته ی «لوسیا برلین» است که نخستین بار در سال 2015 انتشار یافت. بسیاری از داستان های این مجموعه، رگه های خودزندگینامه ای دارند و دربردارنده ی شخصیت هایی جایگزین برای خود «برلین»، پسرانش و اطرافیان او هستند. شوخ طبعی های گزنده و تأثیرگذار نویسنده، واقع گرایی بی پرده ی او، و توانایی این نویسنده در گنجاندن جزئیاتی که در داستان های مختلف تکرار می شوند، کتاب «بگذار لبخندت را ببینم» را به مجموعه ای منحصر به فرد و جذاب تبدیل کرده است. این مجموعه، «لوسیا برلین» را که در سال 2004 چشم از جهان فرو بست، دوباره در مرکز توجهات علاقه مندان به داستان های کوتاه قرار داده است.
وزن | 400 گرم |
---|---|
اسم | |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
قطع | |
نوع جلد | |
تعداد صفحات |
فقط 2 عدد در انبار موجود است
همچنین ممکن است دوست داشته باشید…
بعد از ظهر در بهشت
برشی از متن کتاب : شاید همهما در یک جهان مینیاتوری گیرافتاده بودیم. چه کلمهی خندهداری برای موزهی لوور! شاید همهی ما بخشی از یک پرفورمانس بودیم که در مقبرهی کسی برگزار شده بود با جواهرات و بردهها، همهی ما مومیایی شده، اما هوشمندانه به بالا و پایین حرکت میکردیم و از کنار آثاری که خالقهایشان سالها پیش مرده بودند رد میشدیم.
محصولات مرتبط
کوری
دکتر ژیواگو 2 جلدی
کتاب مادر
غرور و تعصب
غرور و تعصب (به معنی تفاخر و پیشداوری) رمان مشهوری اثر جین استین، نویسندهٔ انگلیسی است. این اثر دومین کتاب جین استین است. او این داستان را در سال ۱۷۹۶، درحالی که تنها ۲۱ سال داشت نوشت، اما تا سال ۱۸۱۳ چاپ نشد. اکثر منتقدان غرور و تعصب را بهترین اثر جین آستین میدانند و خود او ، آن را «بچهٔ دلبند من» مینامید. بااینحال، این کتاب، که ابتدا با نام تأثرات اولیه نوشته شده بود، تا مدتها توسط ناشران رد میشد و وقتی پس از ۱۷ سال به چاپ رسید، بهجای نام آستین، نام «یک خانم» بهعنوان نام نویسنده روی جلد به چشم میخورد.
مسخ
کتاب مسخ اثر فرانتس کافکا مترجم صادق هدایت انتشارات نظاره
داستان در مورد بازاریاب جوانی به نام گرگور سامسا است که یک روز صبح از خواب بیدار میشود و متوجه میشود که به یک مخلوق نفرتانگیز حشره مانند تبدیل شدهاست. دلیل مسخ سامسا در طول داستان بازگو نمیشود و خود کافکا نیز هیچگاه در مورد آن توضیحی نداد. لحن روشن و دقیق و رسمی نویسنده در این کتاب تضادی حیرتانگیز با موضوع کابوسوار داستان دارد. داستان غمانگیز گرگور سامسا حاکی از بیگانگی با هنجارها است. گویی او خود میخواهد که بین تابعیت محض از اجتماع و مسخ شدن، مسخ شدن را برگزیند. در نتیجه میتوان گفت که مسخ شدن گرگور نوعی فرار از واقعیت حاکم است.جری جوان
هرگز رهایم مکن
کتاب هرگز رهایم مکن اثر کازوئو ایشیگورو مترجم فاطمه امینی انتشارات نظاره
داستان در انگلستان قرن بیستم اتفاق میافتد. گروهی دانشآموز روستایی در مدرسهای عجیب و غریب به نام «هیلشم» زندگی میکنند. مدرسهای که مشابه مدارسی که تا کنون دیدهایم، نیست. با اینکه دانشآموزان مدرسه به فعالیتهای معمولی مثل نقاشی کشیدن، کتاب خواندن و بازی کردن مشغولاند، اما رازی در این مدرسه وجود دارد که فقط مسئولین مدرسه از آن باخبرند. رازی دربارهی دانشآموزانی که در مدرسه زندگی میکنند و سرنوشت غریبی در انتظارشان است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.