در حال نمایش 3 نتیجه

هزار و یک شب به نثر روان (4 جلدی قابدار)

430,000 تومان
کتاب هزار و یک شب به نثر روان (4 جلدی قابدار) اثر عبداللطیف طسوجی برگردان به نثر روان  هستی فرخ  ناشر ملینا دنیا پر از قصه است و ما از اجدادمان شنیدن قصه و قصه گویی را به خوبی به ارث برده ایم.برای همین است که هر روز دلبستگی ما به قصه ها و داستان ها بیشتر می شود و ترجیح می دهیم آزردگی های روحی و رنج های روزانه مان را با شنیدن قصه ها دست دهیم . قصه ها خاصیت درمانی دارند و امروز بسیاری از روانکاوان و درمانگران از قصه گویی به عنوان شیوه ای از درمان برای بهبودی حال بیماران و مراجعه کنندگان اش بهره می گیرند.هزار و یک شب (الف لیله و لیله) داستانی به نقل از پادشاهی، با عنوان شهریار (پادشاه) و روایتگر آن شهرزاد (دختر وزیر) است. اکثر ماجراهای آن در بغداد و ایران می‌گذرد و داستان‌های آن را از ریشهٔ ایرانی و برگردانی از هزار افسان دانسته‌اند.داستان‌های زیادی زیر نام «هزار و یک شب» نوشته شده‌است.

قصه های کهن ایرانی (شاهنامه1)

25,000 تومان
کتاب قصه های کهن ایرانی (شاهنامه1) اثر طیبه احمدی جاوید ناشر آستان مهر در روزگاران دیرین پادشاهی به نام ضحاک بر ایران و توران حکمرانی می کرد. ضحاک پادشاه ستمگری بود که هزار سال حکومت کرد. در این دوره ی هزار ساله آیین و رسم فرزانگان تباه شد و بد سیرتی جای آن را گرفت. ارزش هنر نزد همه از بین رفته بود و مردم به جادوگری گرویده بودند. راستگویی تبدیل به بدی و دروغ مبدل به نیکی شده بود.همه جا را بدی فرا گرفته بود و از نیکی تنها نهانی سخن به میان می آمد. دو بانوی پاک سرشت را که از خواهران پادشاه پیشین بودند، به دربار ضحاک آوردند و در آنجا به آنها جادوگری آموختند. آری، روش ضحاک ستمگر اینگونه بود. او کاری جز قتل و غارت و جادوگری نمی دانست. بر روی شانه های ضحاک دو اژدها وجود داشت که خوراک آنها مغز سر انسان بود. به همین دلیل هر روز دو تن از جوانان شهر را سر می بریدند و و مغزشان را غذای آن دو اژدها می کردند.

قصه های کهن ایرانی (شاهنامه2)

25,000 تومان
کتاب قصه های کهن ایرانی (شاهنامه2) اثر طیبه احمدی جاوید ناشر  آستان مهر در روزگاران دیرین پادشاهی به نام ضحاک بر ایران و توران حکمرانی می کرد. ضحاک پادشاه ستمگری بود که هزار سال حکومت کرد. در این دوره ی هزار ساله آیین و رسم فرزانگان تباه شد و بد سیرتی جای آن را گرفت. ارزش هنر نزد همه از بین رفته بود و مردم به جادوگری گرویده بودند. راستگویی تبدیل به بدی و دروغ مبدل به نیکی شده بود.همه جا را بدی فرا گرفته بود و از نیکی تنها نهانی سخن به میان می آمد. دو بانوی پاک سرشت را که از خواهران پادشاه پیشین بودند، به دربار ضحاک آوردند و در آنجا به آنها جادوگری آموختند. آری، روش ضحاک ستمگر اینگونه بود. او کاری جز قتل و غارت و جادوگری نمی دانست. بر روی شانه های ضحاک دو اژدها وجود داشت که خوراک آنها مغز سر انسان بود. به همین دلیل هر روز دو تن از جوانان شهر را سر می بریدند و و مغزشان را غذای آن دو اژدها می کردند.