در حال نمایش 4 نتیجه

فرو افتادگان

18,000 تومان
کتاب فرو افتادگان اثر ماکسیم گورکی مترجم سعید نفیسی انتشارات گوهر ماندگار فروافتادگان داستان زن و شوهری است که در دهکده‌ای دورافتاده یک زندگی روتین را دنبال می‌کنند. اما شیوع یک بیماری مسری در منطقه باعث می‌شود تا زندگی روتین و معمولی زن و شوهر، به سمت وقایع هیجان‌انگیزی حرکت کند. این کتاب فقط یک داستان نیست. بلکه شمه‌ای از فلسفه متعالی گورکی و دیدگاه او نسبت به جایگاه زنِ سرکوب شده در جامعه است. به طوری که در خلال داستان می‌بینیم که شخصیت زن ماجرا، از انزوا خارج شده و با تجریه یک عصیان زنانه، برای احقاق حقوق خود، قد علم می‌کند.

فرنگیس

42,000 تومان
کتاب فرنگیس اثر سعید نفیسی انتشارات گوهر ماندگار رُمان فرنگیس نوشته سعید نفیسی نامه‌های عاشقانه‌‌ای ست از سوانح مختلف زندگی که عاشق دلباخته‌‌ای به معشوق خود نوشته، این نامه‌ها آکنده از شور و بی‌قراری ست. از ۶۱ نامه‌‌ای که نویسنده برای معشوقهٔ خود فرستاده و مجموع انها را داستان کرده میفهمیم، او معشوقه را در جایی میدیده که چنین دیوانه وار دل به سپرده و ازین سو به ان سو میرود و شیدایی میکند، اما نمیتوان فهمید که وضع معشوقه و عکس العمل او در برابر این عشق بغرنج و بی‌امان چه بوده. و در سراسر داستان کوچکترین کنایه‌‌ای از پیشنهاد ازدواج وپایان بخشیدن به این ناله و ندبه که قطعا برای مرد طاقت فرسا شده نیست.

عشق چگونه زایل میشود

40,000 تومان
کتاب عشق چگونه زایل میشود اثر لئو تولستوی مترجم سعید نفیسی انتشارات گوهر ماندگار این کتاب دربردارنده ترجمه هفت داستان از بهترین داستان های نویسنده بزرگ جهان، تولستوی، به همراه مقالاتی حاصل از مشاهدات و علم مترجم پیرامون او است. اثری که فرصت آشنایی با این شخصیت ادبی روس را در کنار مطالعه بخشی از آثارش فراهم می کند.

ستارگان سیاه

32,000 تومان
کتاب ستارگان سیاه اثر سعید نفیسی انتشارات گوهر ماندگار در دامنه الوند مردم دیار بر امیر علاءالدین شوریدند، جنگ سختی درگرفت. علاءالدین یارای برابری نداشت که توانسته است هرگز سیل خشم مردم ستمدیده را فرونشاند؟ که توانسته است در برابر تندباد دادخواهان پایداری کند؟ علاءالدین دستگیر شد. او را به چهار میخ زدند. دیدگان یازده پسر جوان وی را میل کشیدند و کور کردند. مردم خشمگین هرگز رحم ندارند. نصیرالدین کوچک‌ترین پسر امیر علاءالدین یگانه کسی بود که از این خاندان جان بِدَر بُرد. گیسوان بلند سیاه داشت. چون دستگیر شد گمان بردند که دختر است و به جان او آسیب نرساندند.