در حال نمایش 5 نتیجه
مرتب شده با
فیلتر هزینه
فیلتر بر اساس قطع
سوء تفاهم
کتاب سوء تفاهم اثر آلبر کامو مترجم جلال آل احمد انتشارات هلال نقره ای .
این کتاب تنها یک نمایشنامه ساده نیست، بلکه داستان زندگی همه انسانهاست چرا که زندگانی همه ما مملو از سوء تفاهم است.نمایشنامه سوء تفاهم (The Misunderstanding)، ماجرای زندگی مردی به نام “ژان” است که بعد از بیست سال دوری از مادر و خواهر خود، در حالی که ازدواج کرده و سرمایهای کسب کرده است به خانه باز میگردد تا مادر و خواهرش را نیز در خوشبختی خود سهیم کند. او بعد از ورود به مهمانخانهای که مادر و خواهرش آن را اداره میکنند متوجه میشود که بعد از گذشت این همه سال، خانوادهاش در لحظه ورود، او را نشناختهاند.
سوء تفاهم
کتاب سوء تفاهم اثر آلبر کامو ترجمه جلال آل احمد انتشارات نظاره .
این کتاب تنها یک نمایشنامه ساده نیست، بلکه داستان زندگی همه انسانهاست چرا که زندگانی همه ما مملو از سوء تفاهم است. نمایشنامه سوء تفاهم (The Misunderstanding)، ماجرای زندگی مردی به نام "ژان" است که بعد از بیست سال دوری از مادر و خواهر خود، در حالی که ازدواج کرده و سرمایهای کسب کرده است به خانه باز میگردد تا مادر و خواهرش را نیز در خوشبختی خود سهیم کند. او بعد از ورود به مهمانخانهای که مادر و خواهرش آن را اداره میکنند متوجه میشود که بعد از گذشت این همه سال، خانوادهاش در لحظه ورود، او را نشناختهاند.
مدیر مدرسه
کتاب مدیرمدرسه اثر جلال آل احمد انتشارات نظاره
مدیرمدرسه شاید به جرأت بهترین اثر «جلال آل احمد» باشد. نویسندهای ظلم ستیز که واقعیتهای زندگی را با نظری انتقادی بیان میکند. راوی داستان که از آموزگاری به تنگ آمده است، برای آسودگی خود و داشتن درآمد بیشتر و بیدردسر به مدیریِ دبستان رو میآورد، بی آنکه بداند چه دردسرهایی درپی خواهد داشت. مدیر که خود را هیچکاره میداند و آمده تا گوشهای آرام در دفترش از گچ خوردن و بیهودگی کار آموزگاری خود را برهاند، با دشواریِ سرپرستیِ «یک ناظم و هفت معلم و دویست و سی و پنج شاگرد» روبرو میشود. پس همه توان خود را به کار میگیرد تا کمبودها و نارساییها را به گونهای سروسامان دهد؛ اما در این شرایط محیطی امکان اصلاح وجود ندارد و مدیر تصمیم میگیرد که استعفا دهد.
اورازان
کتاب اورازان اثر جلال آل احمد انتشارات نظاره
اورازان (بروزن جوکاران) ده کوهستانی از تمدن شهری دورافتادهای است در منتهای شرقی کوهپایههای طالقان که نهتنها از دبستان و ژاندارمری و بهداری در آن خبری نیست، بلکه اغلب اهالی هنوز با سنگ چخماق و «قو» چپقهای خودشان را آتش میکنند و برای روشنکردن اجاقها و تنورها از چوبهایی که پنجشش برابر یک چوب کبریت بلندی دارد و سر آن آغشته به گوگرد است استفاده میکنند.