در حال نمایش 3 نتیجه

جایی که خرچنگ ها آواز میخوانند

90,000 تومان
کتاب جایی که خرچنگ ها آواز میخوانند اثر دلیا اونز مترجم مینا کریمی انتشارات نسیم قلم  . کتاب جایی که خرچنگ‌ها آواز می‌خوانند نوشته‌ی دلیا اونز، از پرفروش‌ترین آثار سال 2018 و 2019 به شمار می‌رود و داستان جنایی و جذاب دختری است که اعضای خانواده‌اش او را در سنین خردسالی رها کرده‌اند تا تنهایی، در دل طبیعت بکر کارولینای شمالی، با پدر کج خلقش زندگی کند. جایی که خرچنگ‌ها آواز می‌خوانند (Where the Crawdads Sing) به مدت 45 هفته در صدر لیست پرفروش‌ترین کتاب‌های جهان بوده است و می‌تواند به افسانه‌ای بی‌بدیل تبدیل شود. این رمان با قلب‌تان بازی می‌کند و موضوعی جدید در ترکیب انزوا و طبیعت از دیدگاه یک نویسنده‌ی خانم در خلال عشقی را روایت می‌کند که بیشتر حالت توفیق اجباری دارد.

کریم خان زند

60,000 تومان
کتاب کریم خان زند اثر جان .ر. پری ( جان ریچارد پری ) مترجم مریم رضایی انتشارات نسیم قلم . کریم خان زند فرمانروایی در تاریخ ایران است. این خان ایلیاتی در میانه ی هرج و مرج پس از قتل نادرشاه به قدرت رسید و کشور را سامان بخشید. رفتار معتدل و مبتکرانه ی او در قدرت و مهارتش در ایجاد تعادل بین خواسته های خوانین ایلیاتی و سرکردگان شهرها، بین ایرانی و ترک و عرب، شیعه و سنی و غیرمسلمان وجب ثباتی کم سابقه در ایران بود. این زندگی نامه ی جامع درباره ی کریم خان، نگاهی تاریخی به تکوین هویت یگانه ی ایران در میان ملت ها و اقوام نوظهور غرب آسیا ارد و در این میان حکومت کریم خان زند را محور اصلی عصری می داند که از زمان برقراری سلسله ی صفویه و رسمیت یافتن مذهب تشیع دوازده امامی تا انقلاب منتهی به سرنگونی نظام شاهنشاهی در سال ۱۳۵۷، سرنوشت این کشور را رقم زده است. حوادث تاریخی مذکور در این کتاب اکثرا از منابع معاصر: وقایع نامه های ایرانی، گزارش های سیاحان بریتانیایی، فرانسوی، هلندی، روس و جز اینها که از سرزمین های زند بازدید کرده اند و خاطرات ایرانیان و ارمنیان مقیم و مهاجر گرفته شده است.

مارها

75,000 تومان
کتاب مارها اثر سدی جونز مترجم زهرا نظری انتشارات نسیم قلم . رمان مارها نوشته‌ي سدي جونز، نويسنده و رمان نويس انگليسي زبان و برنده جايزه ادبي کاست در سال 2008 است. او هواي گرم را روي پوستش حس مي‌کرد و با تمام وجود آرزوي کرد مي‌توانست بازگردد. دلش مي‌خواست از دروازه خارج نشده بود و دنبال ماشين نرفته بود. بايد همان وقت برگشته بود. بايد به «بي» هشدار مي‌داد، نگران بود. آن لحظه بالاخره به پايان رسيد. نگاهي از گوشه‌ي چشمش انداخت و جرم هوا را از پشت خود حس کرد و در فاصله‌ي بسيار کمي از آن ثانيه‌ي وحشتناک، اندوهي هولناک بر او مستولي شد…