کتاب عشق سالهای وبا اثر گابریل گارسیا مارکز مترجم فاطمه ابراهیمی انتشارات آزرمیدخت
ماجرای این رمان در شهری تاریخی در حوزهی دریای کارائیب در سالهای آخر سدهی نوزده و سالهای ابتدایی سدهی بیستم میلادی در حالی که کشورهای آمریکای لاتین در آتش جنگهای داخلی بین احزاب نوپا پس از استقلال از امپراتوری اسپانیا میسوختند، رخ میدهد. داستان با مرگ خرمیا دوسنت آمور، عکاس قدیمی شهر، در اثر خودکشی شروع میشود. دکتر خوونال اوربینو، پزشک سرشناس شهر، که با دوسنت آمور رفاقت داشته و همبازی شطرنج با یکدیگر بودهاند، ضمن انجام کارهای مربوط به صدور گواهی فوت و جواز دفن برای دوست قدیمی خود، از خلال نامهای که او پیش از مرگش نوشته است، پی میبرد که خرمیا دوسنت آمور در تمام این سالها معشوقهای پنهان داشته است. اوربینو که مردی پیرو ضوابط و آداب اجتماعی است، از دانستن این واقعیت یکه میخورد؛ هرچند همسرش فرمینا داسا که همیشه به خرمیا دوسنت آمور بدبین بوده چندان از برملا شدن این رازها تعجبی نمیکند. سه روز بعد از وفات دوسنت آمور، دکتر اوربینو در حالی که قصد عزیمت به مراسم تشییع جنازهی او را دارد، برای قاپ زدن طوطی فراری خودش از شاخهی درختی بالا میرود، ولی سقوط کرده و جان میدهد. در مراسم ختم او مردی به نام فلورنتینو آریسا پس از اتمام مجلس به فرمینا داسا که بیوه شده است یادآوری میکند که بعد از گذشت بیش از پنجاه سال همچنان به عشق او وفادار است. این گستاخی در حالی که هنوز فرمینا داغدار مرگ شوهرش است، او را سخت به خشم میآورد و باعث میشود که فلورنتینو آریسا را از خود براند.