فرار دلنشین
چرند و پرند
دیدن دختر صد در صد دلخواه در صبح زیبای ماه آوریل
کاش کسی جایی منتظرم باشد
مکتوب
اعتماد به نفس
شوالیه روشنایی
المت
کنار رودخانه پیدرا نشستم و گریه کردم
شهر اشباح
خاطرات و شایعات جیم کری
مغازه ی خودکشی
بیش ازحد و همیشه ناکافی
سه شنبه ها با موری
بعد از ظهر در بهشت
برشی از متن کتاب : شاید همهما در یک جهان مینیاتوری گیرافتاده بودیم. چه کلمهی خندهداری برای موزهی لوور! شاید همهی ما بخشی از یک پرفورمانس بودیم که در مقبرهی کسی برگزار شده بود با جواهرات و بردهها، همهی ما مومیایی شده، اما هوشمندانه به بالا و پایین حرکت میکردیم و از کنار آثاری که خالقهایشان سالها پیش مرده بودند رد میشدیم.
گیاهخوار
5 زبان عشق
پشت درهای بسته
اینطور میگویند
کتاب اینطور میگویند اثر تیفانی دی جکسون مترجم منیره ژیان طبسی انتشارات آزرمیدخت
وقتی که درباره مری حرف میزنید، باید تعریف بیمار روانی و چگونگی کاربرد آن را برای وی بدانید. افراد روانی کاملا از احساسات خود جدا میشوند. آنها در رابطه با اعمال خود احساس گناه یا پشیمانی نمیکنند و نگرانی در مورد درست و غلط بودن کارها ندارند. آنها قربانیان را نمیبینند، بلکه آنها را به عنوان وسیلهای برای پایان دادن به چیزی میبینند. این چیزی است که بیماران روانی را بسیار خطرناک میکند