معرفی رمان صد سال تنهایی

داستان رمان صدسال تنهایی در یکی از شبه جزایر کارائیب و به طور کلی در کشور های آمریکای جنوبی آغاز میشود . این کتاب داستان زندگی شش نسل از خانواده ای را نقل میکند که در دهکده ماکوندو زندگی میکنند .

ماجرای کتاب از صحنه اعدام سرهنگ آئورلیانو بوئندیا آغاز میشود . در حالیکه مقابل جوخه اعدام ایستاده و خاطرات گذشته اش را مرور میکند ، یعنی زمان آغاز به وجود آمدن دهکده ماکوندو ، زمانی که جهان چنان تازه بود که بسیاری چیز ها هنوز اسمی نداشتند و برای نامیدنشان میبایست با انگشت به آنها اشاره کنی .

تم اصلی این کتاب تنهایی است . رمان صدسال تنهایی به شرح زندگی شش نسل خانواده بوئندیا پرداخته است . که نسل اول آنها در دهکده ماکوندو ساکن میشود . داستان از زبان سوم شخص حکایت میشود . سبک این رمان رئالیسم جادوییست . مارکز با نوشتن از کولی ها از همان ابتدای رمان به شرح کارهای جادویی آنها میپردازد و شگفتی های مربوط به حضور آنها در دهکده را در خلال داستان کش و قوس میدهد . ناپدید شدن و مرگ بعضی از شخصیت های داستان به جادویی شدن روایت ها میپردازد .

صدسال تنهایی اولین رمانی بود که مردم آمریکا لاتین خودشان را با آن شناختند ، رمانی که آنها را معرفی میکرد ، اشتیاقشان ، توانایی هایشان و معنویتشان را گرامی میداشت و گرایش قلبی ایشان به شکست را ارج مینهاد . این کتاب انگار سرنوشت همه ی اعضای خانواده را به سوی تنهایی و انزوا سوق میدهد ، بامزه این است که تنهایی نوعی جبر و در حقیقت ( سرنوشت محتوم ) همه شخصیت های داستان است .